كاربرد تقويم در زندگي شما چيست؟
كاربرد تقويم براي افراد مختلف، متفاوت است و هر كسي به نوعي از آن استفاده ميكند. تقويم تاريخ امروز براي برخي اهميت بسيار دارد. اينكه امروز چه روزي است و چند روز تا تاريخ موعود باقي مانده؛ اما گروهي ديگر توجهي به عدد روزها و ماهها و سالها ندارند و اهميت زيادي براي اين موضوع قائل نيستند.
گروه اول مدام در حال حساب و كتاب روزهاي سال و ماه هستند ولحظهشماري ميكنند تا به روز تعيين شده برسند و كاري را كه ميخواهند و دوست دارند، انجام دهند.
جايگاه تقويم در مدل ذهني هر كس متفاوت از ديگري هست. شايد بسياري توجه به تقويم و شمردن روزها را شكلي از داشتن نظم تلقي كنند ولي برخي ديگر اين امر را كاري بيهوده و بياهميت تلقي كنند.
به نظرم بر اساس همين مورد ميتوان بسياري از ارزشها، اولويتها و سبك زندگي افراد را شناسايي كرده و به آنها پي برد.
البته براي تنظيم قرارها و همچنين مشخص كردن مبدأ و مقصد زماني و ساير مختصات زماني، استفاده از تقويم و توجه به روزهاي سال و ماه و هفته اجتناب ناپذير است.
موضوع مهم اين است كه در اين ميان برخي روزهايي خاص از تقويم را براي لذت بردن، براي شاد بودن، براي زندگي كردن يا هر چيز خوب ديگري علامت ميزنند و هر روزشان را با اميد به رسيدن به آن روزها سپري ميكنند و بدترين لحظات را با اين انگيزه ميگذرانند.
روزهايي همچون تعطيلات آخر هفته، تعطيلات رسمي، روزهاي مرخصي، روزهاي رفتن به مهماني و گردش.
هر كدام از اين روزها نشانهاي براي خوش بودن و خوش گذراندن هستند و انگيزهاي براي تحمل سختي و دشواري باقي روزها.
اين نشانكهاي داخل تقويم نشانگر تمامي دلخوشيهاي افراد در طول سال هستند و با نگاه كردن به آنها لحظات دشوار روزانه هرچند سخت و زهرآلود ولي سپري ميشوند.
اما گروه دوم تقويم و تاريخ روز هيچ كاربردي برايشان ندارد جز ابزاري براي تنظيم زمان و تاريخ قرارهايشان با ديگران، جز وسيلهاي براي تعيين مايلستونهاي مسير رسيدن به اهداف زندگيشان.
گروه اول نه از زندگي لذت خواهند برد و نه از تعطيلات و نه از مسافرت. اينان بخش بزرگي از فرصت زيستشان را در عذاب سپري ميكنند و بخشي كوچك را هم كه در مسافرت و تعطيلات هستند، با فكر آن روزهاي سخت ميگذرانند.
اين دسته از افراد نه هدف ارزشمندي دارند و نه انگيزهاي. تنها هدف اينان فقط گذران زندگي به هر شكلي و رسيدن به آخر خط به هر قيمتي است.
مگر ميشود كسي هدفي بزرگ و ارزشمند داشته باشد و براي رسيدن به آن بجنگد و همزمان در انتظار تعطيلات، رفتن به مرخصي و فرار از تعهداتش باشد.
اين قسم افراد يا هدفي ندارند و يا اهدافشان آنقدر بيارزش و بياهميت مينمايد كه پيگيري آنها براي خودشان هم در حكم عذابي ابدي است.
اما دسته دوم، مسير زندگي خود را يافتهاند با تمام وجود در آن گام گذاشتهاند. اينان هر لحظه و هر ثانيه از عمرشان را در حال لذت بردن هستند.
اين دسته از افراد، نه آخر هفته ميشناسند، نه اول هفته، نه ابتداي ماه دارند، نه انتهاي ماه، حواسشان نه به ابتداي سال است و نه به انتهاي سال.
اين دسته از انسانها تنها چيزي كه در زندگي دارند هدف است و تلاش براي رسيدن به آن و كسب بيشترين لذت از لحظه لحظه اين تلاشها.
براي كساني كه
- ارزشمندترين و بهترين اهداف را براي خود انتخاب كردهاند،
- هر روز بيشترين انرژي خودشان را به بهينهترين شكل ممكن صرف تلاش براي رسيدن به آن اهداف ميكنند،
- بهترين بهره را از زمانهايش ميبرند،
- بيشترين تمركز را بر كارها و اهدافشان دارند،
- هر روز بلندترين گامها را براي رسيدن به اهدافشان برميدارند،
- و بيشترين تسلط را بر عملكردشان دارند،
نه تنها خستگي بيمعناست، بلكه تقويم و حساب ماه و سال هيچ اهميت و جايگاهي در زندگي روزانهشان ندارد.
برچسب: ،